به نام خدایی که از همه با مرام تره
تو يه شب سرد زمستوني كه برف هم ميومده؛ دختر دهقان فداكار داشته از سر زمين كشاورزي برميگشته خونه كه ميبينه جلوتر آتش فشان فوران كرده؛ از دور هم داره يه هواپيما مياد...
نظرات شما عزیزان:
اونم سريع يه نگاه ميندازه به اينور؛ يه نگاه به اونور كه نامحرم نبينتش بعد شالشو در مياره و نفت فانوسشو ميريزه روش و آتيشش ميزنه...
بعد ميبندتش به نوك كليپسش و كلشو تكون ميده و باعث نجات 120 سرنشين هواپيما ميشه!!!
بعله؛ شما هم يكمي از ايشون فداكاري ياد بگيريد!
برچسبها: