웃❤유خط خطی های بارونی웃❤유

به نام خدایی که از همه با مرام تره

نبودي به جات من نشستم با ابرا تو بارون...
نشستم تو دالون تاريك وسرد زمستون...
نبودي ولي من باعطرت پريدم؛با يادت شكفتم...
پراز غصه بودم؛ پراز گريه اما....
*به هيشكي نگفتم*


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 11 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:41 توسط فری|

بــا یــکی از رفیــقام کار واجـــب داشتــم زنگ زدم گــوشیش خــاموش بود مجــبور شــدم خــونَشــونُ بگیـــرم!
خــواهرش گــوشی رو وَر داشـــت ... (داشتـــم تو ذهنـــم میگفتــم اسمــه 2تاخــواهراش چـــی بود؟ سـاناز و ســارا )
اومــدم بگـــم : ((ســاناز خــانوم سعیـــدجان هســـت ؟؟؟)) گفتـــم ســاناز خــانوم ســاراجــان هســـت ؟؟؟ مـــن امیـــرم!!
خــواهرش : امیـــرخان مــن ســارام بفـــرمایید خــودَمم!
مــن : ((یــا حضـــرت ٍ عبــاس)) داشتـــم میتـــرکیدم از خنـــده!! به زور با هــر بدبختی گفتـــم : ببخشیــــد .. واقعــاً شـــرمنده اشتبــاه شد سعیـــد هس؟
خــواهرش : نه خیـــالتون راحــت آقا امیــــر ... سعیــد خونه نیــس حــرفتونُ بزنیـــد راحــت باشیــد ^_^
مـــن د ٍ آخـــه چــه حرفی ؟؟؟؟ مَـــن نــامـــزد دارم کَچــــــل ! گفتـــم : ببخشیــد خداحـــافظ
صداش که داشــت گوشی رو میـــذاشت و میگــفت : دیــوونه رو شنیــــدم خخخخخخخخخخخخ
تا یه ربــع فقط بلــند بلنــد میخنـــدیدم!!!
یه آدمـــه سالم دور و وَرمـــون نیـــس ... :پی


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 11 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:40 توسط فری|

آیا میدانستید!!
بزرگ ترین آرزوی یک دانش آموز ایرانی اینه که دست
راستش بشکنه؟ !!!!!!


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 11 آبان 1392برچسب:,ساعت 1:11 توسط فری|

فانتزي من اينه كه داييم يه پسر داشته باشه كه اسمش " علي " باشه بعد هر وقت مي خوام تو خونه در موردش حرف بزنم چون خيلي علي تو فاميل داريم بگم "علي دايي". بعدشم ذوق مرگ بشم.


برچسب‌ها:
نوشته شده در شنبه 11 آبان 1392برچسب:,ساعت 1:10 توسط فری|

میخواستم به دوستای پرسپولیسیم محترمانه بگم لطفا توهین نکنید مخصوصا به محسن 6
که با توهین کردنش شخصیت خودشو پایین نشون داد
اقا فرهاد تو امید همه ی ما بودی هر جا که باشی موفق باشی
برای موفقیت اقا فرهاد مجیدی لایک کنید


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:50 توسط فری|

بی تقصیرپسر دايیم 7 سالشه ؛اونوقت از دختر همسایه شون که 6 سالشه خوشش اومده!
بعد رفته اسمِ دختره رو توی شناسنامه ش نوشته و رفته به دختره گفته:
تو زنِ منی!
دختره هم گفته من نمیخوام زنِ تو بشم!
اینم رفته شناسمه شو آورده گفته:ببین اسمت توی شناسنامه مه!
دختره هم با گریه رفته پیشِ مامانش گفته:کی منو زنِ آرمین کرده؟؟
خلاصه که دخترا حواستون باشه؛پسرا از همون بچگی
حرفه ای عمل میکنن ...


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:49 توسط فری|

اگه توی ِ زندگی ِ یه اسفند ماهی
یکی از سیم های ِ سازش پاره بشه
آهنگ ِ زندگی شو جوری ادامه می ده
که هیچکس نمی فهمه بهش چی گذشته
حتی اونی که سیمو پاره کرده...


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:48 توسط فری|

تو يه شب سرد زمستوني كه برف هم ميومده؛ دختر دهقان فداكار داشته از سر زمين كشاورزي برميگشته خونه كه ميبينه جلوتر آتش فشان فوران كرده؛ از دور هم داره يه هواپيما مياد...
اونم سريع يه نگاه ميندازه به اينور؛ يه نگاه به اونور كه نامحرم نبينتش بعد شالشو در مياره و نفت فانوسشو ميريزه روش و آتيشش ميزنه...
بعد ميبندتش به نوك كليپسش و كلشو تكون ميده و باعث نجات 120 سرنشين هواپيما ميشه‏!‏‏!‏‏!
بعله؛ شما هم يكمي از ايشون فداكاري ياد بگيريد‏!‏


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:47 توسط فری|

خواهر زادم 5 سالشه داشتم سالاد میخورم دیدم داره نگاه میکنه گفتم خاله میخوای؟(بشقابمو گرفتم سمتش)روشو گرفته اونطرف میگه من سگ نیستم پس مونده کسی رو بخورم!
من: Oo
تا حالا از این نظر به موضوع نگاه نکرده بودم تو این 23 سال!مردد


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 22:46 توسط فری|


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:1 توسط فری|


آخرين مطالب
Design By : Shik Them